کد خبر: ۱۰۵۸۱
۲۹ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۸

گام‌های لیلا خسروی برای تحقق یک رؤیا

سابقه آشنایی‌ لیلا خسروی با جامعه مخاطبان بهزیستی به برادر معلولی برمی‌گردد که دیگر در‌میان خانواده نیست. شاید همین‌ها باعث شد که توانمند‌کردن افراد توان‌یاب به فهرست آرزو‌های اولویت‌دار لیلا تبدیل شود.

اهالی محله شهیدقربانی، او را شاید نه به اسم، اما به چهره، حتما می‌شناسند. ۹‌سال آزگار حضور در مرکزی پر‌متقاضی در خیابان شهید‌حسینی‌محراب‌۶۲، لیلا خسروی را به یکی از اهالی محله تبدیل کرده است، حتی اگر محل سکونتش در آن سوی شهر باشد.

انگیزه‌ای که مدیر «کلینیک مددکاری اجتماعی مهرآفرین» و مسئول «مرکز مثبت زندگی ۶۱۹» را به طی‌کردن روزانه این مسیر مجاب می‌کند، عشقی است که به کار با معلولان دارد؛ همان قشری که ۹۵‌درصد از هزار پرونده ارجاع‌شده به این مراکز را تشکیل می‌دهند.

 

آغاز راه

داشتن سیزده‌مدرک از رشته‌های مختلف صنایع دستی به‌اضافه فوق‌لیسانس روان‌شناسی، ظرفیتی کم‌تکرار از این بانوی چهل‌و‌پنج‌ساله برای محله و به‌ویژه توان‌یابان ساخته است. او سابقه آشنایی‌اش با جامعه مخاطبان بهزیستی را نه به سال‌۱۳۷۷ و کار به‌عنوان مربی مهد کودک، بلکه به خانواده پدری‌اش برمی‌گرداند و برادر معلولی که دیگر در‌میان خانواده نیست. شاید همین‌ها باعث شد که توانمند‌کردن افراد توان‌یاب به فهرست آرزو‌های اولویت‌دار لیلا تبدیل شود و سال‌۱۳۹۵ با اخذ مجوز از سازمان بهزیستی، کار در این زمینه را به‌طور رسمی و قانونی آغاز کند.

 

گام نخست، نیازسنجی

«بررسی تشکیل پرونده‌های اجتماعی توان‌بخشی را در مراکز مثبت زندگی و کار‌های مشاوره‌ای، دعاوی خانوادگی و مددکاری را در کلینیک انجام می‌دهیم.»

این، فشرده فعالیت‌هایی است که در دو مرکز تحت مدیریت او انجام می‌شود و در توضیح آن می‌گوید: اصلی‌ترین فعالیتی که ما انجام می‌دهیم، رسیدگی به پرونده‌های توان‌بخشی است؛ اینکه به منازل مددجویان می‌رویم، نیازسنجی می‌کنیم و گزارش آن را به بهزیستی می‌دهیم. براساس همین گزارش‌ها و نیاز‌هایی که سنجیده‌ایم با کمک خیران و خدماتی که از سمت بهزیستی می‌آید نیز نامه‌زدن به ادارات مختلف به مددجو کمک می‌شود.

 

تمرکز روی توانمندسازی

صحبتمان می‌رود به سمت آرزوی قلبی خسروی؛ اینکه مددجویانش آن‌قدر توانمند شوند که بی‌نیاز از کمک دیگران، قوی و مستقل به زندگی‌شان ادامه بدهند. وقتی از او می‌پرسیم برای تحقق این رؤیا چه کرده‌است، می‌گوید: تمرکزم را گذاشته‌ام روی آموزش و اشتغالشان. مثلا چرم‌دوزی و ساخت زیورآلات مفتولی را به آنها آموزش می‌دهم. اگر مواد اولیه کار را خودم در‌اختیارشان بگذارم، محصول را از آنها خریداری می‌کنم و اگر دوست داشته باشند برای خودشان کار کنند، می‌توانند از فرصت بازارچه‌هایی که در نقاط مختلف شهر دایر است، برای فروش تولیداتشان استفاده کنند.

 

نمونه‌های موفق

نمونه‌های خودکفاشده‌ای که با کمک این مرکز و همت خودشان مستقل شده‌اند، یکی‌دو تا نیستند؛ مثلا گروهی سه‌نفره که به کار خشک‌کردن میوه مشغول شده‌اند و در مجتمع‌های تجاری و تفریحی مختلف، غرفه سیار دارند. همچنین مددجو‌هایی که توانسته‌اند هنر ساخت زیورآلات با مهره و مفتول را یاد بگیرند و به دست‌کم ۸‌میلیون‌تومان درآمد به‌ازای حدود دو هفته کار در ماه دست پیدا کنند.

او بزرگ‌ترین چالش بر سر راه تحقق رؤیایش را فقر فرهنگی می‌داند که وقتی با سواد اندک، تعصب برخی خانواده‌ها برای هنرآموزی و اشتغال زنانشان و دیگر مشکلات آنها همراه می‌شود، نمی‌گذارد توانمندسازی و اشتغال مددجویان منجر به نتیجه شود.

* این گزارش یکشنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۹ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44